سفر قهرمانی

سلام.اینجا داستان یک قهرمان است نه یک قربانی

سفر قهرمانی

سلام.اینجا داستان یک قهرمان است نه یک قربانی

همواره در زندگی انتخاب هایی داریم که نهایتامی تواند از ما یک قهرمان بسازد یا یک قربانی...در این وبلاگ درباره ی سفر قهرمانی و قهرمان صحبت های جذابی و تامل برانگیزی میشه...

آخرین مطالب

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

به نام خدای مهربون

 

میتونم بگم عاشق خدایی هستم که همیشه به ما درس های زندگی رو گوشزد میکنه

 

 

داستان

من آدم خیلی سرمایی هستم😷

متولد مردادم و شاید به همین خاطره که از سرما تا این حد بیزارم

البته لاغر هم هستم و سرما سریع به درونم نفوذ میکنه

حالا به این که چرا از سرما بیزار هستم کاری نداریم

من همیشه توی زمستونهای سرد و طاقت فرسا دوست دارم کارهامو پیش بخاری و شوفاژ انجام بدم و مسیرهایی که باید برمو با ماشین شخصی برم (که البته تا امروز نداشتم)

و خلاصشو بگم چنین چیزهایی که من میخوام فراهم نیست 

پیش خودم میگم بزار یکم هوا که گرمتر شد ،بزار وقتی هوا بهاری شد....جون میده بزنی بیرون شاد و سنگول بپردازی به کارات

...

 

شاید خیلی از کسبه اکثر ماه ها رو با تموم وجود کار نکنند

چرا که امیدوارانه به نزدیک شدن اسفند نگاه میکنن تا رونق بازار سهم اون ها هم بشه و جبران کم کاری ها رو بکنه

 

درست میگم؟

شاید تو هم همینطوری

شبیه مورچه ها منتظریم هوا گرم بشه....منتظریم شب عید بشه

 

البته باز هم صدرحمت به کسایی که شبیه مورچه هاند...بعضی ها زمستونو تابستون درحال رفع خستگی های ناشی از کار نکردن هاشون هستند😐😞

 

بازم کاری به این کارا نداریم

شخص شخیص بنده از روز های سردی که میگذشت بیزار بودم و منتظر فرارسیدن گرما

که زمانه اونطوری که من و دیگر دوستان مورچه صفت تصور میکردیم پیش نرفت و کروناویروس به روی سن تشریف آوردن👏

و بنابراین باعث شدن نماز جمعه هام برگزار نشه😦

و بازار های پر تردد شب عید کساد بشنو 

کسبه بهت زده و گاها عصبانی

 

درسی که من از این قسمت از زندگیم گرفتم این بود که ما باید فراتر از مورچه ها باشیم...ما باید در تموم فصول سال قبراق و سرزنده کارمون رو انجام بدیم و منتظر شرایط بهتر نشیم 

چون ممکن است واقعیت هایی پیش بیاد که شرایط رو به کلی تغییر بده 

 

دوست من تو هم از درسی ک من گرفتم استفاده کن و فراتر از مورچه باش 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۱۶
زهرا باغبان بصیر

کورونا یارنامهربان روزهای خانه تکانی

 

البته میگم نامهربان ....خود ما از کرونا نامهربانانه تر باهاش برخورد کردیم

همیشه عشق و آموختن میتونه ترس رو از بین ببره

اما ما چه چیزی از کورونا آموختیم؟

اینکه چه جوری از بینش ببریم؟اینکه چجوری از شرش خلاص شیم...

یه لحظه فکر کن

تا حالا دیده بودی چنین اتفاقی رخ بده

من خیلی فکر کردم ...به نظرم خدا اینو فرستاد تا به ما بگه ای بنده ی من...شاخ شدی...واسه بقیه...واسه خانوادت....واسه خودت...واسه من!

چی شده که اینطور فکر کردی قوی هستی

چی شده که اینطور فکر کردی کنترل همه ی امور به دستته

بابا پیاده شو با هم بریم

 

خدا واقعا مهربونه

چون هیچ کودوم اینارو به ما نگفت

 

و ماهم به روی مبارکمون نیوردیم

 

فقط کارمون شده ببینیم چی بده!چی کمه!چی بی عدالتیه!چی چی چی

بس نیست...

انگار که خودمون خیلی خوب بودیم همه جا

برای همه

از کرونا درس گرفتم و ممنونم از خدایی که کرونا رو فرستاد تا به ما یادآوری کنه چقدر به مرگ نزدیکم

 

با آرزوی سلامتی برای همه ی مردم دنیا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۳۰
زهرا باغبان بصیر

به نام خداوند مهربان

اسفند ماه 1399

یکی دو ماه قبل اخباری به گوش میرسید از موجود کوچکی که برخلاف کوچکیش قدرت عجیب و غریب داشت

چیزی شبیه به قصه ها

که تا اینکه اتفاق بیوفتد و مردم با چشمان خودشون نبینند باور نمیکنند

 

خدا میدونست این موجود محترم چه جوری پیداش شده بود

یکی میگفت از سوپ خفاش ایجاد شده 

یکی میگفت بوده قبلا هم رفته بدنسازی قوی شده برگشته

خلاصه که ما نفهمیدیم چی شد سر و کلش پیدا شد

کسی حرفی زده بود پشت سرش که اومده بود حالیش کنه با کی طرفه

به آبا اجدادش فحش داده بودن اومده بود با خاک یکسانش کنه

 

ولی بالاخره یکی یه کاری کرده بود و گرنه اون داشت زندگیشو میکرد

 

خلاصه که این چینی مینی های ظریفمونو داشت میزد زمین و میشکست

و صدای شکستنش دنیارو برداشته بود

 

اکثرا هم سعی میکردن وارد این مشاجره ایی که پیش اومده نشند

راسشو بگم خود من فکرشو نمیکردم بعد که چینیا رو شکست بیاد دمار از روزگار بقیه کسایی که بیشترشون ببینده بودن هم دربیاره

 

ولی خیلی طغیان کرده بود جوری که تا حالا دنیا به خودش ندیده بود

 

همه ازش میترسیدن چون اون کاری نداشت چقد پارتیت کلفته ...چیکاره ایی...چن ساله ایی...مونثی یا مذکر

نیششو بسته بود و کارشو می کرد

 

واقعا این بزرگوار ولوله ایی ایجاد کرد که چنگیز خان مغول ایجاد نکرده بود

 

شهر پر شد از کسایی که سپری روی دهان و بینیو دستشون کشیده بودن

همه مونده بودن توی خونه هاشون که در رو روی این مهمون ناخوانده باز نکنن و ادای اینو دربیارن که کسی خونه نیست

همه به این فکر کردن اگه بیاد ما رو زمین بزنه چی؟

اگه خانوادمو زمین بزنه چی؟

 

از قم استارت فعالیتش خورد و سریعا تونست پیشرفت کنه تو همین مملکتی که کسی باور نداره میشه رشد کرد

بعدشم میگیم ما اشرف مخلوقاتیم و باور نداریم میتونیم اینجا رشد کنیم ...یعنی از این موجود محترم هم کمتریم!

نگو این فرق میکند

این یکی از درس هایست که این موجود عزیز آمد که به تو یاد بدهد !

 

ادامه در متن بعدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۹
زهرا باغبان بصیر